مادر...
مادر که باشی گاهی انقدر نخوابیدی که چشمانت هنگام شیر خوردن نوزادت روی هم میرود و ناگاه چشم باز میکنی و میبینی فقط چند ثانیه ای گذشته و تو باز هم از ترس خفه نشدن کودکت از خواب پریده ای... مادر که باشی گاهی آنقدر نرم میشوی که وقتی نیمه شب برای چندمین شب که کودک 5 ماهه ات از خواب برمیخیزد و با چشمان بسته و خواب آلوده گریه که نه جیغ و ناله میزند.کمی صبر میکی اما به ناگاه می شکنی و میباری پا به پای کودکت... مادر که باشی گاهی پاهایت برایت حکم دست هایت را دارند وقتی کودک گریانت در آغوش توست و لحظه ی نمیتوانی از او...
نویسنده :
مامان یسنا
14:42